1)دلبستگی به اقتصاد لیبرال
دولت مردان کارگزارانی که عموما از جناح راست بودند و امروز به نام تیم نیاورانی مطرح هستند؛ نگاه شان به اقتصاد از نوع بازار آزاد بود و سویی «اقتصاد خصوصی» را «اقتصاد شخصی» ترجمه می کردند. شیفتگی آنها به مدل اقتصاد لیبرالی نه تنها در عمل بلکه در زبان نیز تکرار می شد و حسین مرعشی از اعضای حزب کارگزاران می گوید:« کارگزاران سازندگی حزب لیبرال دموکرات مسلمان است.» -حال اینکه آیا لیبرالیسم با اسلام جمع پذیر است یا خیر بحثی مجزا دارد- اما مدل هایی که این جریان برای اقتصاد تجویز می کردند نیز مبتنی بر اقتصاد لیبرالی و عموما کنزینی بود.
2)وابستگی به اقتصاد لیبرال
دولت کارگزاران بعد از جنگ تحمیلی روی کار آمد و از جمله کار ویژه هایش بازسازی مناطق آسیب دیده جنگی بود از طرفی دولت آیت الله هاشمی تمایل زیادی برای برقراری ارتباط با دنیا داشت و این دو دلیل باعث شد که ایشان به سمت وام گرفتن از صندوق بین المللی پول گرایش پیدا کند. صندوقی که برای وام دادن دولت ها را مجبور می کرد تا نسخه های تجویزی این صندوق را پیاده کنند و نتیجه پیاده سازی نسخه های وارداتی تعدیل اقتصادی دولت کارگزاران وابستگی ایران به اقتصاد لیبرالی و همچنین تورم 49.9 درصدی بود که مردم ایران را به سمت فشارهای وحشتناک اقتصادی هل داد.
رهبر انقلاب از ابتدا با گرفتن وام از صندوق بین المللی پول مخالف بود و این را نیز بارها اعلام کردند اما دولت هاشمی به این توصیه ها گوش نداد. رهبری در خصوص گرایش به جهانی شدن و وام گرفتن از صندوق بین المللی پول می فرمایند:« جهانى شدن، اسم خیلى قشنگى است و هر كشورى فكر میكند بازارهاى جهانى به رویش باز میشود. اما جهانى شدن به معناى تبدیل شدن به یك پیچ و مهرهاى در ماشین سرمایهدارى غرب، نباید مورد قبول هیچ ملت مستقلى باشد. اگر قرار است جهانى شدن به معناى درست كلمه تحقق پیدا بكند، باید كشورها استقلال خودشان - استقلال اقتصادى و استقلال سیاسى - و قدرت تصمیمگیرى خودشان را حفظ كنند؛ والّا جهانى شدنى كه دهها سال پیش از طریق بانك جهانى و صندوق بین المللى پول و سازمان تجارت جهانى و امثال اینها - كه همه ابزارهاى آمریكائى و استكبارى بودند - به وجود آمده، ارزشى ندارد. بنابراین، یك اصل مهم، مسئلهى استقلال است؛ كه اگر این نباشد پیشرفت نیست، سرابِ پیشرفت است.»27اردیبهشت 88 در دیدار با دانشجویان کردستانی
ایشان همچنین با ذکر مثالی ثمره وام گرفتن از صندوق بین المللی پول را این گونه توضیح میدهند:«شاید این را در یك جمع دانشجویى دیگر گفته باشم كه ماهاتیر محمد، نخست وزیر سابق مالزى - كه بسیار هم آدم پُركار و دقیق و جدى و پایبندى بود - به تهران آمد، به دیدن من هم آمد؛ همان اوقات بود كه تحولات گوناگونى در آسیاى شرقى اتفاق افتاده بود؛ در مالزى، اندونزى و تایلند، و زلزله ى اقتصادى به وجود آمده بود. همین سرمایه دار صهیونیستى و بعد سرمایه دارهاى دیگر، با بازیهاى بانكى و پولى توانستند چند تا كشور را به برشكستگى بكشانند. در آن وقت ماهاتیر محمد به من گفت: من فقط همین قدر به شما بگویم كه ما یك شبه گدا شدیم! البته وقتى كشورى وابستگى اقتصادى پیدا كرد و خواست نسخه هاى اقتصادى بانك جهانى و صندوق بین المللى پول را عمل بكند، همین طور هم خواهد شد.
خود این بانك جهانى و صندوق بین المللى هم یكى از بخشها و قطعه هاى این پازل بزرگند. این خیلى خطرناك است كه سر رشته ى تحولات جهانى دست باندهاى قدرت بین المللى باشد؛ كه امروز هست. اینها صهیونیستها و سرمایه دارهایند و عمدتاً هم در امریكا و در اروپایند.»
3)عدم اعتقاد به تواناییهای داخلی
یکی از پایه های اقتصاد مقاومتی که مورد نظر رهبر انقلاب است؛ اقتصاد دانش بنیان است؛ دانشی که در داخل کشور بوجود آمده باشد و مبتنی بر نیروی داخلی باشد. رهبر انقلاب می فرمایند:« یكى از بخشهاى ما، اقتصاد است و خاصیت اقتصاد در یك چنین شرائطى، اقتصاد مقاومتى است؛ یعنى اقتصادى كه همراه باشد با مقاومت در مقابل كارشكنى دشمن، خباثت دشمن؛ دشمنانى كه ما داریم. به نظر من یكى از بخشهاى مهمى كه میتواند این اقتصاد مقاومتى را پایدار كند، همین كار شماست؛ همین شركتهاى دانشبنیان است؛ این یكى از بهترین مظاهر و یكى از مؤثرترین مؤلفههاى اقتصاد مقاومتى است؛ این را باید دنبال كرد.»
مدیران اقتصادی دولت کارگزاران هیچ اعتقادی به قدرت تولید علم داخلی نداشتند و عموم پروژه ها و خدمات این دولت به دست مهندسین خارجی اجرا می شد و قراردادهای نفتی نیز بصورت مشترک با شرکت های خارجی جلو می رفت. عدم توجه به توان داخلی و اعتقاد به خام فروشی باعث شد زنگنه که وزیر نفت وقت بود بگوید "ما نیازی به صنایع پالایشی نداریم" و همین باعث شد تا آرزوی رهبر انقلاب همچنان در حد آرزو باشد.
مدیرانی چون ترکان، زنگنه، مرعشی، نوبخت و... که تلاششان در هضم شدن اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی است و از سوی دیگر اعتقادی به توانایی های داخلی ندارند نمی توانند مجریان قابل قبولی برای اقتصاد مقاومتی باشند. همچنان که رهبر انقلاب فرموده اند:« روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغییر سیاستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكیه كردن بر نظرات غیر كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شیوههاى تزریقىِ اقتصادهاى تحمیلى شرق و غرب، مضر است. سیاستهاى اقتصاد باید سیاستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - یك اقتصاد مقاوم - باید اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ایستادگى كند؛ با تغییرات گوناگون در این گوشهى دنیا، آن گوشهى دنیا متلاطم نشود.»
منبع: خبرنامه دانشجوسان ایران
نظرات شما عزیزان: